(السلام
علیک یا ابالحسن یا علی ابن ابیطالب،این ایام چه خبره کوفه ،نولا توبستره بچه ها دورش حلقه زدن گریه میکنن...)شده وقت وداع شاه خوبان چه وداعی چه وداعییتیمان می کنند بهرش دعایی چه دعایی چه دعاییغوغا گشته خرابه ها ، بابای ما بیا بیا ، بابای غمخوارعلی غرق به خون در بستر افتاد دادو بیداد دادو بیدادپزشک ازرفتن مولا خبر داد دادو بیداد دادو بیدادزینب نزد پدر بمان، من می روم از این جهان،خدا نگهدار۲(یه وقت نگاهش به
امام حسن افتاد،یاد زهرا افتاد)الهی بشکند دستی که سیلی زد به روی مادرتو ای حسن جان۲از آن موقع ندیدم خنده را من برلب تو ای حسن جان۲مادر منتظر من است،وقت وداع ای حسن است،خدانگهدار۲***امشب شب چه خبر ه خونه امیرالمومنین، بچه ها همه غمگینن،ناراحت بابا هستن، امام صادق علیه السلام فرموده: هر شب ماه رمضون شب زیارتی ابی عبدالله است، این شب ها هرچی می تونی برا حسین گریه کنخود مولا امیرالمومنین تو این ساعات به فکر کربلای حسینه،نیمه های دل امشب بود،آقا امیرالمومنین چشمای بی رمقش رو باز کرد، فرمود :حسن جان بگو همه از اتاقم بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه از اتاق بیرون رفتن،یه وقت ببینه
عباسم دستاشو رو سینه اش گذاشته، عقب عقب داره از اتاق خارج میشه، زبان یاری نمیده، دیگه نیرویی تو جان امیرالمؤمنین علیه السلام نیست، با دست اشاره کرد تو کجا میری عزیز دلم، پسرم، بیا بنشین کنارم بابانشست مؤدب و دو زانو، عرضه داشت باباجان، فرمودید: بچه های فاطمه، من مادرم ام البنین ِ،کنیز زهراست، من خودم غلام بچه های فاطمه ام، فرمود: عباس جان با دل من این جور نکن، پسرم وصیت دارم باهات،، معمولاً رسمه کوچیکتر و دست بزرگتر میسپارند،اما اینجا برعکس شد، امیرالمنین دست گهواره اشگ...
ما را در سایت گهواره اشگ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6mm-mmf بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 16 خرداد 1401 ساعت: 5:44